به خرد راه عشق مي‌پوئي

شاعر : خاقاني

به چراغ آفتاب مي‌جوئيبه خرد راه عشق مي‌پوئي
وز معماي عشق مي‌گوئيتو هنوز ابجد خرد خواني
در زکامي و مشک مي‌پوئيمرد کامي و عشق مي‌ورزي
رنگ خالش محک دل جوئيزلف جانان ترازوي عشق است
سرخ شو گر در اين ترازوئيجو زرين شدي ز آتش عشق
از سپيدي رسد سيه روئيورنه رسوا شوي به سنگ سياه
بولهب روي به ز نيکوئيبر محک بلال چهره زرست
گريه و ديده را زناشوئيخون بکري کجاست گر دادي
نيست گردي چو گردها شوئيبه وفا جمع را چو صابون باش
که نه بس صيد چرب پهلوئيبس کن از جان خشک خاقاني